آسیب های اجتماعی

آمار و شواهد موجود در جامعه، نشانه روند رو به رشد آسیب‌های اجتماعی در جامعه بوده و در این رابطه دیگر توقف و بی‌تفاوتی دستگاه‌ها و نهادهای فرهنگی، اجتماعی مورد قبول نیست.

انکار آسیب‌های اجتماعی در جامعه بیشترین آسیب را به پیکره جامعه وارد خواهد کرد که این امر موجب می‌شود ما از واقعیت‌هایی که می‌توان آن را مشکلات زیرساختی در بحث آسیب‌ها عنوان کرد، دور بمانیم.

با وجود جایگاه تمدنی و فرهنگی کشورمان و با توجه به وجود ظرفیت‌های فرهنگی، مذهبی نباید از روند برخی آسیب‌های اجتماعی در جامعه چشم‌پوشی کرد؛ چنانکه چشم‌پوشی یا ندیدن آسیب‌ها به هر منظور منجر به غفلت مسئولین و جامعه ما از وجود این آسیب‌ها و در پی آن اشاعه بیشتر خواهد شد. بهتر آن است با استفاده از همین ظرفیت‌های فرهنگی، مذهبی برای مقابله با این آسیب و دیگر آسیب‌های اجتماعی برنامه ریزی نمود.

باید توجه داشت که محیط یکی از مهمترین عوامل تأثیرگذار در پیدایش و همچنین پیشگیری از بروز آسیب های اجتماعی است. اگر در منزل و خانه، کوچه، خیابان، مدرسه، و محیط پیرامون، زمینه و شرایط مساعدی برای بزهکاری وجود داشته باشد، فردی را که آمادگی انحراف در او وجود دارد، به سوی جرم و ارتکاب رفتار بزهکارانه سوق می دهد و از سوی دیگر یک محیط مناسب می تواند مانع بروز بسیاری از آسیب های اجتماعی گردد. به همین دلیل یکی از نقاط مهم تمرکز برای مداخلات پیشگیری از آسیب های اجتماعی، اصلاح محیط می باشد.

آسیب‌های اجتماعی تبعات و پیامدهای زیادی را خواهد داشت که به طور خلاصه می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:

۱.    کودک‌آزاری: صدمات جسمی، معلولیت کودکان و مرگ، اختلال رشد، اختلال در رشد اجتماعی (رفتار ناسازگارانه، اختلال در دوست‌یابی، پرخاشگری

و رفتار ضد اجتماعی، اشکال در دلبستگی، عدم شکل‌گیری وجدان، کودک‌آزار، فرار از منزل و...) بیماری‌های روانی شامل افسردگی، خودکشی، کارهای مجرمانه، خودکشی، پراشتهایی روانی، اعتیاد، شخصیت چند‌گانه

۲.    کودک خیابانی: اشتغال کودکان، آسیب‌های اجتماعی، افزایش بی‌سوادی، مشکلات روان شناختی، مشکلات بهداشتی و آسیب به سلامت هم در کودکان و هم نسل آینده

۳.    فرار از منزل: افزایش زنان خیابانی، بزهکاری و جرم، توزیع مواد مخدر، اعتیاد

۴.    خودکشی: بحران هویت، آنومی، نارضایتی از زندگی، بی‌هنجاری اجتماعی

۵.    بزهکاری: ناپایداری و بی‌ثباتی اجتماعی، ناامنی اجتماعی، از بین رفت سرمایه‌ی اجتماعی

۶.    وندالیسم: افزایش سطح خشونت درجامعه، آسیب به اموال عمومی، افزایش هزینه های عمومی

۷.    روسپی گری: اعتیاد، بزهکاری، سلامت جسمی سایر افراد جامعه از جمله توسعه عفونت‌ها از جمله ایدز و هپاتیت سی

۸.    روابط فرازناشویی: بی‌سامانی اجتماعی، کاهش احترام، اعتماد و تعهد

طلاق: قربانیان طلاق؛ زنان و فرزندان (تنهایی، ترس، انزوا، افسردگی) مشکلات تحصیلی، افزایش آسیب‌های اجتماعی، الکلیسم، اعتیاد، افزایش نرخ خودکشی، افزایش انحرافات جنسی، کاهش انسجام و یکپارچگی اجتماعی، افزایش سن ازدواج، کاهش اعتماد اجتماعی، کاهش کیفیت جمعیت به عنوان شهروند مسؤول، اثرات اقتصادی، فرزندان پرخاشگر، اعمال مجرمانه، منزوی، کاهش مشارکت، بعد از فرایند طلاق، احتمال قرار گرفتن زنان و بچه‌هایشان در زیر خط فقر بیشتر شده در صورتیکه استاندارد زندگی مردان افزایش می‌یابد، ناتوانی در دستیابی به شغل زنان مطلقه و فقیرتر شدن آنها و فرزندانشان. به نظر می رسد که روند طلاق در کشور روند افزایشی داشته به طوریکه نسبت تعداد ازدواج به تعداد طلاق ثبت شده در کشور از ۹.۸ در سال ۱۳۸۳ به ۳.۹ در سال ۱۳۹۵ کاهش یافته است یعنی چیزی حدود یک سودم. به همین موازات میانگین سن ازدواج نیز در کشور افزایش یافته و از ۲۴.۹ در مردان و ۱۹ در زنان در سال ۱۳۳۵ به ۲۶.۷ در مردان و ۲۳.۴ در زنان در سال ۱۳۹۰ رسیده است. بین سالهای ۱۳۳۵ تا ۱۳۹۰ درصد زنان ازدواج نکرده از ۹.۴ به ۲۶.۲ درصد و مردان ازدواج نکرده از ۱۸.۵ به ۴۰.۵ درصد افزایش یافته است.در حال حاضر ۱۶.۳ درصد ازدواج ها در میان جوانان به طلاق ختم میشود.

۹.    تکدی‌گری: پیچیدگی و گستردگی معضل، افزایش اختلالات روان شناختی، از بین رفتن سلامت معنوی

۱۰.              خشونت خانگی: مرگ و میر و ناتوانی بر اثر خشونت در میان زنانی که در سنین باروری هستند (با مرگ و میر و ناتوانی سرطان‌ها برابر) و از تلفات ناشی از سوانح رانندگی و بیماری‌های عفونی بیش‌تر است. افسردگی‌های زنان، از بین رفتن اعتماد به نفس زنان، تحلیل عزت نفس و حرمت به خود زنان، عدم تمایل زنان به مشارکت اجتماعی، باز تولید رفتار خشونت‌آمیز در کودکان، عدم کارآیی زنان در محیط‌های کاری، پناه بردن به داروهای روان‌گردان و انواع مخدرات، پناه بردن به افکار خرافی و منزوی شدن، از دست دادن اعتبار اجتماعی زنان و در نهایت خودکشی.کاهش رضایت از زندگی، نابسامانی شخصیتی، اضطراب شدید، فلج شدن در تصمیم‌گیری‌ها، سلب توانمندی، ابتلاء به بیماری‌های روان­ـ تنی، بدبینی نسبت به جنس مذکر، تأثیر منفی بر تصویر ذهنی از خود

۱۱.              جرم: افزایش مرگ‌ها و معلولیت‌ها، هزینه‌های اقتصادی قضایی و انتظامی جامعه، ناامنی جامعه و افزایش بیماری‌های روانی

۱۲.              اعتیاد: مرگ، بیماری‌های عفونی، بیماری‌های جسمی، بیماری‌های روانی، جرم، طلاق، افزایش شیوع و بروز اعتیاد و کاهش سن (پدیده تشکیل خوشه)، کاهش امنیت جامعه، افزایش ترک تحصیلی (اثر متقابل)، خودکشی، افزایش سرباری، افزایش هزینه های بهداشتی و انتظامی جامعه، کاهش نیروی مولد جامعه، افزایش آسیب‌های اجتماعی مانند خشونت خانگی، تکدی گری و...،

۱۳.              ازدواج دیر: زمینه‌ساز سایر آسیب‌های اجتماعی زنان (دختران فراری، زنان خیابانی) ، افزایش جرم ها، افزایش طلاق، کاهش اعتماد بین دختران و پسران، نگرانی های ذهنی والدین و عدم تمرکز آنها به مولد بودن خانواده

۱۴.              زنان سرپرست خانوار: افسردگی، پرخاشگری، اضطراب و وسواس، کار کودکان، محرومیت از تحصیل، سوء تغذیه، بزهکاری، افزایش زنان خیابانی